مناجات با خداوند کریم و روضه سیدالشهدا علیه السلام
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعهای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِیلاً، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِی تورا از جان صدا کردم مرا قُـلْ یٰا عِـبٰـادِی، اَلَّـذِینَ أَسْـرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِت مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهد بستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیـدی أَلَمْ أَعْـهَدْ إِلَیْکُـمْ یٰا بَنِی آدَمَ؟ نه واللهِ؛ رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ یَعْـلَـمْ بِـأَنَّ اَللّٰهَ را خـواندم نفـهـمـیدم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریـا بودم تمام کـارهایم را من از روی ریـا کردم خوش آنان که رَضِیَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهاند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِی أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِـیمات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آئید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم برای آنکه گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه، دو قطره اشک هم نذرِ رضا کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر در آن وقت و در آن ساعت میان گرگها کردم میان کوفیان یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم |